گاهی از گوشه و کنار، شنیده می‎شود که محمد بن عبدالله‌ شخصیت بسیار برجسته‎ای داشت و درستی این موضوع را در دارا بودن بیش از یک میلیارد پیرو می‎توان مشاهده نمود، ولی فرد برگزیده‎ی خداوند نبود و تنها به سان یک نابغه‌ی اجتماعی در عصر خود عمل کرد و هیچ دلیلی وجود ندارد ما از سخنان مردی که 1400 سال پیش زندگی کرده، پیروی کنیم!
و این تنها یکی از موضوعاتی است که توسط تعدادی از جوانان مسلمان هم گفته می‌شود٬ جالب اینکه همین دوستان، که گاهی از روی تفنن و یا توجیه تنبلی‎هایشان در اجرای دستورات دینی به این اوهامات متوسل می‌شوند در اوقات و لحظات تنگنا، از ژرفای وجود خدای سبحان را صدا می‌زنند! زیرا هنوز عقیده‌ی توحیدی و صیانت خود را به کلی نباخته‎اند، اگرچه دچار لغزش شده و راه ناکجاباد را در پیش گرفته‌اند، «هر چند با عدم وجود عقیده درست،آن چنان که از قرآن و احادیث بر می‎آید و واقعیت‎های بی‎شماری به ثبوت رسانده‎اند، نمی‎توانیم منکر فطرت خداخواه بشر باشیم.»
اما ما با دوستان سخنی داریم و دوست داریم جواب دهند؛ که آیا یک بار سیره‎ی پیامبر(ص) را خوانده‎اید که این چنین در موردشان قضاوت می‏کنید؟
آیا می‎دانید، همین گمراهانی که سعی بر کشیدن خط بطلان بر عقیده ما و نابود کردن ارکان دین و عقیده‌ی توحیدیمان دارند، که برق دندان تیزشان از دور هویداست حتی فرعی‌ترین و جزئی‎ترین نکته‎ی آیین خود را پاسداری می‎کنند!
اما گذری بر سخن این افراد که خود را روشن فکر نیز قلمداد می‎کنند:
فراموش نکنیم نابغه‎ی اجتماعی به فردی گفته می‌شود که به دنبال فکر و ممارست و تجارب فراوان و کوشش مداوم با اتکاء به اطلاعات و معلومات و هزاران گرایش، حدس، نظریه، تخیل، فکر و اندیشه، قرارداد و عادت و غیره بدبختی‌های مردم را می‌بیند، فسادها را که رخ می‌دهد به نظاره می‎نشیند، اوضاع جامعه را درک می‌کند و متأثر می‌شود؛ بعد برای چاره و تغییر نابسامانی‌های مردم می‌اندیشد و در فکر بهبودی ملت بسر می‌برد یا چیز جدیدی را کشف می‎کند.
یعنی واقعاً نمی‌دانید:
پیامبر اسلام(ص) یک کلمه هم سواد نداشت!
سؤالاتی دیگر:
چرا قبل از چهل سالگی نابغه نبود؟ ولی بعد از آن یک دفعه نابغه شد؟
چرا یک فرد بی‏سواد تا این اندازه مطالب علمی را دقیق بیان کرده؟
 به عنوان مثال 14 قرن پیش در قرآن به صورت کامل از تغییرات جنین در رحم مادر بحث شده، در حالی که نزدیک به 500 سال از ساخت اولین میکروسکوپ می‌گذرد! که فقط توانایی بزرگ کردن اجسام تا 10 برابر اندازه‌ی خودشان را داشت.
جالب‎تر اینکه هنوز یک قرن از کشف سونوگرافی نگذشته!
 پدیده‌ی بیگ‌بنگ یا انفجار بزرگ که قرآن آن را مطرح کرده و دانشمندان چند سالی است به آن پی برده‌اند را چگونه توجیه می‌کنید؟
«ئوری بیگ بنگ چیره‎ترین تئوری علمی‎ای است که در مورد منشأ کائنات وجود دارد. تئوری بیگ بنگ می‎گوید کائنات چیزی بین 10 تا 20 میلیارد سال قبل «دانشمندان هنوز در حال تلاش برای یافتن این زمان با دقت بیشتر هستند» توسط یک انفجار کیهانی که باعث پرتاب شدن ذرات به جهات مختلف شد بوجود آمد. (انبیاء: 30)»
نکته‌ی دیگر اینکه نابغه‎ی اجتماعی نمی‌تواند با فکر خودش حقایق تاریخی را بازگو کند.
به عنوان مثال:
در آیه‎ی 38 سوره‌ی قصص، خداوند حرفی از فرعون را باز گو میکند که (فرعون) به فردی به نام هامان می‎گوید آتشی از گل برایم بر افروز و برایم برجی بلند بساز تا از خدای موسی آگاهی یابم.
اما تورات در قسمت زندگی حضرت موسی(ع) حرفی از هامان به میان نیاورده است.
و در فصل آخر عهد عتیق، کمک کننده به یکی از پادشاهان بابل معرفی شده که هزار و صد سال بعد از حضرت موسی(ع) به آزار مردم پرداخته است، تا قرن‌ها از این موضوع به عنوان دلیلی بر رد قرآن استفاده می شد، و خط کتیبه‎های مصر هم که «هیروگلیف» نام دارد به دلیل انتشار عیسویت در قرن‏های دوم و سوم فراموش شده بود. تا اینکه در سال 1799تخته سنگی به نام « Rosetta stone» که مربوط به سال 196 قبل از میلاد بود کشف شد. این تخته به سه زبان یونانی، دموتیک و هیروغلیف نوشته شده بود، به کمک آن توانستند حروف قدیمی مصری را دوباره بشناسند، این کار توسط محققی فرانسوی به نام ژان فرانسوا شمپولیون انجام گرفت. زمانی که کتیبه های مصر باستان ترجمه گردید نام هامان را در کنار فرعون و رابطه‎ی نزدیک این دو را با هم یافتند.
اگر پیامبر(ص) فقط یک نابغه‌ی اجتماعی بود و با پروردگار ارتباط نداشت چگونه از هامان اطلاع داشت؟
موضوع دیگر این است که نوابغ و دانشمندان کار و فعالیتشان مخالف با نظریات آنها نیست در حالی که بسیاری از مواقع نظر شخصی پیامبر با وحی مخالف بود، به عنوان مثال در آیه 43 سوره توبه خداوند به پیامبر(ص) میفرماید:
«خداوند از تو در گذرد، چرا به آنان اجازه [باز ماندن‏] دادى؟»
پس به خوبی می‌فهمیم که محمد بن عبدالله پیامبر برگزیده خداوند بود که پروردگار جهانیان وی را به عنوان رحمت برای عالمیان در هر زمانی فرستاد و این سخن نیز که چرا از حرف 1400 پیش تبعیت کنیم اشتباه است زیرا دین مسأله‌ای فطری است و هیچگاه کهنه نمی‎شود، خداوند در قرآن فرموده که به پدر و مادر احترام بگذارید، آیا این قانون الهی برای فردی که 1000 سال پیش با پدر و مادرش زیر نور چراغ زغالی و روی حصیر نشسته است با شخصی که امروز با والدینش در هواپیمای شخصی هم‌نشین است، تفاوت دارد؟
اسلام مبارک برای کلیه‎ی روابط اجتماعی یک قانون کلی دارد:
«چیزی که برای خود می‎پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمی‎پسندی، برای دیگران نیز مپسند.»
آیا این حکم گرد و خاک زمان را پذیرا خواهد گشت؟
یا اینکه چرا این شعر از سعدی شیرازی که می‏گوید:
«بنی آدم اعضای یکدیگرند          که در آفرینش چو یک گوهرند»
و ...
بر سر در سازمان ملل متحد در نیویورک نوشته شده‎است؟
مگر چندین قرن از سرودن این شعر نگذشته؟
چرا در عصر انرژی و فناوری نانو، آن هم در قلب سرزمین سران (به خیال باطل) گرداننده‎ی افکار جوان مسلمان، همچین چیزی نوشته شده‌است؟
پس به این نتیجه می‎رسیم که مسائل فطری از جمله دستورهای دینی هیچ وقت کهنه نخواهند شد.
به امید آن روز که خود را بشناسیم...
دلایل زیادی برای حقانیت پیامبر اکرم (ص) و دینی که خداوند برایمان فرستاد وجود دارد ولی در این نوشتار به چند دلیل ذکر شده اکتفا شد. وبه قول شاعر:
دل بگفتا علم لدنی هوس است        بگو تو را آنچه در دسترس است
گفتم الف گفت دگر گفتم هیچ       گر در خانه کس است یک حرف بس است
و همچنین فراموش نکنیم:
کسی که خوابیده است می‏توانیم بیدار کنیم ولی کسی که خود را به خواب زده باشد هرگز!

منابع:

قرآن کریم
1- عبد المالک شفا، اسلام از دیدگاه عقل.
2- هارون یحیی، اعجاز قرآن در پرتو ساینس و تکنولوژی معاصر، ترجمه‌ی دکتر فرید آسمند.
3- قرآن شگفت‌انگیز، گری میلر، فصلنامه‌ی پیام جاویدان سال سوم 1384، شماره 9.